جدول جو
جدول جو

معنی جلی گند - جستجوی لغت در جدول جو

جلی گند
بوی سوختگی پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ وَ)
ایل کرد از طوایف پشتکوه. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(عَ وَ)
تیره ای از طایفۀ ’بکش’ است و آن طایفه ای است از ایل ممسنی در فارس. این تیره را ’عالی وند’ نیز نامند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90) (ازفارسنامۀ ناصری، بلوکات فارس بلوک ممسنی ص 303)
لغت نامه دهخدا
مزرعه ای در شمال شرقی بالا جاده کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
گردن بند
فرهنگ گویش مازندرانی
پوششی برای رقاصان
فرهنگ گویش مازندرانی